Art and Tourism in Contemporary Concept
Abstract
In contemporary period, integration and synthesis of Art and Tourism terms have new or additional definitions than past. Here some definitions relating integration of these two terms is examined.

 

1- Combination of special art with instrumental tourism.
2- Combination of public art with instrumental tourism.
3- Combination of public art with industrial tourism.
Regarding this matter, definitions that some countries representing for art and tourism terms in international level influence issues like foreign diplomacy, economics, society and etc. then planning and consideration to art and tourism is significant. Since tourism as an industry for promotion technology and availability mass media for people in the world has no previous efficiency, and since industry is productive only for collection and subsections and it is a one dimensional activity.
Now, one virtual tourist can find answers for his/her questions from a country or culture in virtual space whether he/she be effective for country so tourism industry can not promote one dimensional activity.
Successful Tourism must include an instrument in today world, an instrument along with a stimulus, a force that does not describe performance and final results completely through media like sound, picture and film and physical presence is required for more than one time(attract a continuous audience). Here audience means tourist. This force is art. It caused many changes in human life dimensions. An art that describes all aspects of people life in a region, city or country.  
An art that value interaction of audience in order that final result of feedback for his/her presence is with him/her as a souvenir.
Art in special meaning creates a sense of stimulation in audience. Only this can encourages audiences and tourists to conversation about art upon deep contexts and ideologies that causes useful results for foreign policy, society and economics of one country or culture.
Success of art and tourism in contemporary concept happened in a continuous relationship between a special art and tourism is a great privilege of one country to other countries.

هنر و گردشگري براي پژوهش هنر

هنر وگردشگري عبارتي كه از همنشيني دو واژه اي كه هركدام تعريفي نسبتاً مشخص دارند تشكيل شده و هركدام از اين واژه ها به تنهايي در گذر زمان و در ادوار متفاوت معناهايي خاص و عام متفاوتي داشته اند و در عصر معاصر كه مورد بحث ماست نيز تعاريف معاصر خودشان را دارند.
حتي اين تعاريف بر اساس مختصات مكاني هم دچار تغيير و دگرگوني ميشود

در ادامه به تعاریف کلی این دو واژه و تعاریفی که در بسترهای مختلف

ارا‌ئه میدهند میپردازیم و در راستای ارتباط این دو واژه به تحلیل مفاهیم عبارت ترکیبی هنر و گردشگری و در ادامه به ذکر مثالهایی از کشورهای مختلف

و ایران و نهایتاً به جایگاه هنر و گردشگری در ایران و بررسی هنر در

گردشگری ایران میپردازیم.

مفهوم واژه هنر: مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند.

اما به طور كلي هنر واژه اي است كه در معناي عام آن، بيشتر صرف تزئيني آن مورد توجه قرار ميگيرد و شامل زير مجموعه هايي مثل صنايع دستي، توليدات دكوراتيو و... ميشود.

ولي در معناي خاص آن هنر تاريخي گرانبها دارد و در پيوند با مسائل گوناگون سياسي و اجتماعي .......تعاریفی مضاعف يا متفاوتي از خود ارائه ميدهد.
هنر در معناي خاص خود مخاطبان محدودي دارد كه هرچه بیشتر رو به نخبه گرايي ميرود دايره ي اين مخاطبان تنگ تر و تنگ تر ميشود.
اما همين هنر در معناي خاص خود است كه تحولات بزرگي در مسائل كوچك و بزرگ فرامرزي ما انسانها دارد و اگر بخواهيم در عصر حاضر مثالي از هنر در اين باب بياوريم ميتوان به عكس هيون كونگ (نيك) اوت اشاره كرد. اوت در اين عكس تصوير كودكاني را كه از بمب ناپالم ميگريزند را در لحظه اي از ثانيه فريز ميكند. اين عكس تأثير بسياري در پايان بخشيدن دخالت آمريكا در جنگ ويتنام داشت و از دیگر آثاری که صدایی رسا برای اذهان عمومی داشت و دارد

اثری از هانس هاکه به نام «آزادی دیگر ارزشی ندارد,۱۹۹۰»است.هاکه از برج های دیده بانی که هنوز در میدان پتسدامر بود استفاده کرد .زمانی, قلب

اروپای شمالی از برکت دیوار برلین به دو پیکر مجزا تقسیم شده بود,اما

اکنون با حذف آن ,کل منطقه مانند قبل به سوی توسعه و عمرانی

پیش می‌رفت .هاکه نشان مرسدس بنز ,که سمبلی از تسلط این شرکت

بر سامان مجدد شهر بود ,را بر بالای برج نهاد و جمله ی معروف گوته :هنر

همواره باقی می ماند. را نیز در یک طرف آن نصب نمود .در هر دو

مورد ,خصلت همگانی اثر,قدرت این را داشت تا با ابعاد

تاریخی, سیاسی و اقتصادی زمینه شهری بیامیزد,بدون آنکه کیفیات

هنری آن را خدشه دار نماید.پابلیک آرت به تدریج خود را در هیأت وقفه هایی

موقتی نشان داد و دیگر ضمینه ای بر طراحی شهری یا بعدی از آن نبود

اینگونه رویکرد به پابلیک آرت در وداع با آزادی کم کم خود را بروز

داد.این اثر همچنان در شهر برلین یکی از جادبه های گردشگری این

شهر است و بیانی تصویری را درباره ی هر آنچه در گذشته در این

مختصات مکانی اتفاق افتاده به بینندگانش ارائه میدهد و زمینه ساز

بستری برای گفتمان هنری آن مکان با بینندگانش میشود.

مثالهاي بسياري از اين دست وجود دارد كه نشان ميدهد هنر در معناي خاص خود همواره حاوي مضامين و تحولات عميقي براي نوع بشر بوده و هست.
حال با در نظر گرفتن اين دو تعريف متفاوت از هنر به تعريف واژه گردشگري ميپردازيم.

لغت توريسم (Tourism) از كلمه تور (‏Tour) به معناي گشتن اخذ شده كه ريشه در لغت لاتين Tourns به معناي دور زدن، رفت و برگشت بين مبدا و مقصد و چرخش دارد كه از يوناني به اسپانيا، فرانسه و در نهايت به انگليس راه يافته است (Oxford, 1970, 189).در فرهنگ لغات مختلف در برابر توريسم معناهايي با مضامين مختلف به كار رفته است. به گونه‌اي كه در فرهنگ و بستر، توريسم به سفري كه در آن مسافرتي به مقصدي انجام گرفته و سپس بازگشتي به محل سكونت را دربر دارد، اطلاق مي‌گردد (Webster, 1973, 1218). در فرهنگ لغت لانگمن توريسم به معناي مسافرت و تفريح براي سرگرمي معنا شده است (Longman, 1988, 1712).در فرهنگ لاروس توريسم به معناي مسافرت براي تفريح [لذت يا رضايت] مي‌باشد ( Larousse , 1991, 3046).اين در حالي است که در کشورهاي توسعه يافته واژه توريسم از قرن نوزدهم و به ويژه از اوايل قرن بيستم که وسايل حمل ونقل سريع جايگزين وسايل قديمي گرديد از خود ارجاعي فردي به سوي کليتي جمعي براي سفر تغيير ماهيت داد.در عين حال به دليل اينکه در روند وجريان فعاليت هاي توريستي ، فعاليت هاي اقتصادي مختلفي همچون حمل ونقل ،جاده سازي ،ساختمان سازي ، صنايع غذايي ونظير اينها مورد نياز واقع شد واژه صنعت نيز به عنوان پيشوندي در کنار واژه توريسم قرار گرفت. امروزه واژه ترکيبي صنعت توريسم در موارد بسياري به کار برده مي شود.

گردشگري صنعتي است كه موفقيت يا عدم موفقيت آن در گرو مسائلي مانند تاريخ و پيشينه، فرهنگ و هنر و مسائل سياسي و اجتماعي روز و.... است.
اين صنعت در سالهاي اخير تعاريف مضاعف تري از خود ارائه داده علاوه بر تعاريف قبلي. و تعريف جديد، صنعت گردشگري را به ابزاري براي تبليغ و تثبيت يك كشور، يك نظام و يك ايدئولوژي در يك مختصات مكاني و زماني خاص تبديل كرده.
پس ابزار گردشگري كه در گرو تاريخ، هنر و سياست يك كشور است ميتواند به عنوان ابزاري نرم در خدمت ديپلماسي يك نظام بسيار كارا عمل كند و اگر قدرت اين ابزار را جدي بگيريم عايدات بسياري چه از نظر اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و چه سياسي براي يك كشور به همراه دارد.
اما وقتي اين دو واژه را در كنار هم به عنوان يك عبارت به كار ميبريم تعاريفي كه محصول اين همنشيني است شايد به تعداد كشورها تعاريف متفاوتي داشته باشد و پيچيدگي اين تعاريف زماني نمايان تر خواهد شد كه به مختصات زماني آنها هم توجه داشته باشيم.
ابتدا با ذكر مثالهايي در اين باب به تعاريف متفاوت از هنر و گردشگري ميپردازيم.
در اينجا عنوان گردشگر به فردي اطلاق ميشود كه هدفش از سفر به يك كشور ديگر نه تجارت، نه تحقيق و نه تحصيل است و فقط سفر به هدف گردش (تفريح و پاسخ به كنجكاوي هاي دروني) است.
مثلاً گردشگري كه در عصر حاضر به كشوري مثل بريتانيا يا فرانسه سفر ميكند با گردشگري كه به كشوري مثل چين سفر ميكند تفاوتهاي عميقي در تعريفشان از گردشگري ارائه ميدهند. چرا كه در قرائت دو واژه ي هنر و گردشگري در كشوري مثل انگليس يا فرانسه، اين كشور ها و كشورهايي از اين دست، هنر در معناي خاص را با گردشگري در معناي ابزار تلفيق كرده اند و گردشگري كه به اين كشورها سفر ميكند شاهد محصول نهايي اين دست از تركيب و همنشيني است. از این دست جاذبه های گردشگری میتوان به خیابان هنر پاریس ,اجرای پرفورمنسهای خیابانی یا آثار گرافیتی به ویژه گرافیتی های امریکای جنوبی

و لندآرت های ریچارد لانگ ,رابرت اسمیت سون و غیره اشاره کرد البته این‌ها علاوه بر آثار باستانی , تاریخی , آداب و سنن و جاذبه های طبیعی این کشورها است.حال

گردشگري كه به چين سفر ميكند از تلفيق هنر در معناي عام كه در بردارنده تمام سازه ها و بناهاي تاريخي، فرهنگ، صنايع دستي و... با گردشگري در معناي ابزار، مواجه ميشود از مثالهایی که برای این تعریف میتوان ارائه کرد: دیوار چین,لشکر سفالین آرامگاه امپراتور چین شی حوان و حتی پوشش گیاهی خاص کشور چین وآداب وسنن این کشور است

و گردشگري كه به كشوري مثل ايران سفر ميكند شاهد محصول نهايي تركيب هنر در معناي عام با گردشگري در معناي صنعت خواهد بود و بقایای بجا مانده از پرسپولیس ,پاسارگاد وغیره,مناظر طبیعی به جا مانده (جنگلها,تالابها وغیره)وآداب وسنن از مثالهای قابل ذکر برای جاذبه های این تعریف از گردشگری است..
پس تركيب دو واژه ي هنر و گردشگري تعاريف متعددي دارد كه در بالا چند مورد آن ذكر شد.
حالا به بسترها و فاكتورهاي ارزش گذاري هر يك از تعاريفي كه آمده ميپردازيم:
1- هنر در تعريف خاص در تلفيق با گردشگري در معناي ابزار
كشورهايي كه از اين تعريف استفاده ميكنند در طول سالهاي متمادي بسترهاي مناسبي براي ارائه ي اين تعريف ايجاد كرده اند.
در اروپا هنر از زماني كه از سلطه ي مذهب قدرت و ثروت درآمد شروع به معرفي تعريف خاص خود به مردم عام شد و تعاريف خاص هنري به مرور تبديل به تعاريف عام شدند، سواد بصري و هنري مردم آن جامعه رشد كرد و هنر خاص براي عام جامعه قابل خوانش شد.
اين دسته از كشور ها با عبور از صنعت گردشگري (معرفي تاريخ و فرهنگ كلي و جامع كشورشان) واقف به توانايي گردشگري در معناي ابزار شدند و با بالا بردن سليقه ي عام در هنر در سطح كلي بستري را آماده كردند تا جامعه با بينش بيشتري پذيراي گردشگراني باشد كه براي ديدن جاذبه هاي هنري معاصر پا به آن كشورها گذاشته اند. چرا كه پيشرفت علم و صنعت در حوزه ي تكنولوژي و وسايل ارتياط جمعي معرفي يشينه ي تاريخي و فرهنگي يك كشور و حتي نقشه هاي جغرافيايي شهرها و خيابانهاي آن كشور را هم بسيار آسان كرده است و جاي هيچ لزومي براي حضور فيزيكي گردشگران نمي آورد. آنچه حضور فيزيكي گردشگران را در يك كشور لازم و ضروري مي كند خلق فضايي در هنر معاصر و به دنبال آن در جامعه است كه انتقال و گزارش آن به وسيله ي ابزارارتباط جمعي بسيار ناقص ميباشد و ايجاد اين فضا نه فقط در مراكز هنري كه در بستر جامعه (خيابان ها، مغازه ها، وسايل حمل و نقل عمومي و...)و در همه جا حضور خود را ميطلبد.
حالا هنري كه راهبردي و كاربردي است جزو زندگي روزمره عام مردم در اين كشور ها ميشود و ذات هنر هم كه همواره پويا و در حال تغيير، پس نتيجه آنكه اين دست از كشورها هميشه يك جاذبه ي نو و جديد براي ديدن و تجربه كردن گردشگران دارد و هيچ گاه تكراري نخواهد بود. حالا هنر در معناي خاص شروع به معرفي ايدئولوژي هاي خاص خود و تبليغ آنها ميكند و هنر چرخه اي را به گردش درمي آورد كه آبشخور حوزه هايي مثل اقتصاد و سياست هم ميشود. اين نوع از تبليغ يكي از بهترين و كاملترين راه ها براي معرفي درست و شايسته يك كشور و يكي از راه هاي مصون ماندن از تبليغات منفي كشورهاي خاصم در سطح بين الملل است.

2- هنر در معناي عام و گردشگري در معناي ابزار
در اين دست از كشورها چون بستر آماده اي براي معرفي هنر خاص خود به عام جامعه نداشته اند، نمي توانند از عايداتي كه هنر خاص در گردشگري از آن سود ميجويد استفاده كنند، و چون واقف به قدرت گردشگري در معناي ابزار هستند در

جهت حفظ و مرمت آثار باستانی و جاذبه های گردشگریشان

همواره در تلاشند پس با تبليغات بسيار و مداوم اقدام به جذب گردشگر ميكنند و به ناچار با معرفي و تبليغ ايدئولوژيهايشان به صورت لخت و عريان باعث ميشوند تا بازخوردي قضاوت گرايانه براي يك گردشگر خارجي به وجود آيد. گرچه اين تعريف از هنر و گردشگري منافع اقتصادي خود را دارد اما اين منافع فقط از جاذبه هايي كه هنر عام آن كشور به گردشگران ارائه ميدهد حاصل ميشود و به موازات آن, بازخوردهاي پنهاني كه در گردشگران از روبرويي با معرفي و تبليغ صريح ايدئولوژي آن كشور به وجود مي آيد نتيجه اي جز قضاوت نهايي گردشگران را به همراه ندارد ( اين كشور جاي خوبي است براي ديدن يا نه؟).
پس چرخه ي گردشگري براي اين گردشگران متوقف شده چه براي آن دسته كه بار منفي اي از اين سفر به سوغات برده اند و چه براي آن دسته كه نظرشان مثبت بوده , به خاطر بروز فعل تكراري شدن در آنها.
3- هنر در معناي عام و گردشگري در معناي صنعت
اين تعريف ساده ترين تعريفي است كه از تلفيق اين دو واژه ساتع ميشود و به صراحت بيان ميكند كه: كشور ما داراي پيشينه هاي تاريخي بسيار بوده و جاذبه هاي توريستي زيادي در زمينه هاي فرهنگي، صنايع دستي و غيره دارد.
خوب تا بدينجا شايد در سالهايي كه دسترسي به اطلاعات در آن بسيار دشوار بود اين استراتژي بسيار كاربردي بود، اما امروزه نه.

هر ذهن كنجكاوي مي تواند با استفاده از ابزارهاي ارتباط امروزي به تمام اطلاعاتي كه از يك كشور وجود دارد در منزل خود دسترسي پيدا كند.
در اين جوامع هنر در معناي خاص خودش آنچنان از عام جامعه فاصله ميگيرد كه تعريف عام از هنر منوط ميشود به هرآنچه كه صرف، تزئيني است و تعريفي كه مردم اين جامعه از هنر ميدهند گوياي هنر كيچ است.
سياستگذاران در حوزه ي گردشگري در اين كشور ها بيشتر ديدگاهي صنعت گرايانه به گردشگري دارند و غالباً تبليغات مناسبي چه در كيفيت و چه در كميت براي معرفي و شناساندن كشورشان و بالطبع فرهنگ و هنرشان نميكنند و آثار باستانی و تاریخی کشورشان مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته و در نهایت رو به تخریب و فرسایش می رود.
ابزار گردشگري كمترين عايدي را در سياست و اقتصاد براي اين كشورها خواهد داشت و علاوه بر اين به خاطر ناتواني دست اندركاران در استراتژي معرفي كشورشان به دیگر کشورها, در شرايط خاص(جنگ سرد) قادر به كندن برچسبهاي تبليغاتي اي كه كشورهاي خاصم در جهت پيشبرد منافع سياسي اشان بر روي آنها مي چسبانند، در جامعه ي بين المللي نخواهند بود.

هنر و گردشگری نه در قالب یک عبارت که در مفهوم کاربردی ,آنچنان پتانسیلی

میتواند در خود ذخیره کند که در نقش قویترین ابزار دیپلماسی یک کشور

انرژی ذخیره شده خود را در طول سالیان متمادی کم کم و پیوسته آزاد کند

که حاصل آن منافع اقتصادی ,فرهنگی بیشمار هم خواهد بود .

البته موفقیت در مقوله ی هنر و گردشگری فقط منوط به یک مؤسسه یاارگان اجرایی در یک کشور نیست که ماحصل همکاری و همراهی

جامعه نه فقط در سطح روشنفکران و هنرمندان بلکه در سطح عام هم ,با ارگانهای

مربوطه است و

آماده سازی بستر مناسب برای این تعامل دو طرفه بر عهده ی هنرمندان,روشنفکران و سیاستگذاران آن جامعه است .

وزنه ی سنگینی که هنر در معنای خاص در کارکرد هنر و گردشگری

اعمال میکند ,خود مهمترین عامل برای ارايه ی روز به روز یک فرهنگ,یک نظام

یک ایدئولوژی,یک سیستم و یک کشور است و بی توجهی به این عامل

نتیجه‌ای جز رخوت و انزوا برای هنر و گردشگری و بالطبع آن کشور نخواهد داشت
و اين ناتواني در معرفي شايسته و كامل كه من از آن با عبارت هنر و گردشگري ياد ميكنم قادر به انجام وظايف مهم خود نخواهد بود.

پس دو واژه ي هنر و گردشگري وقتي با هم يك عبارت را ميسازند د ر مفهوم هم دچار يك قرابت و همنشيني عميق از نوع بده بستان هاي پي در پي ميشوند و موفقيت هر يك در گروي قوت ديگري خواهد بود.

البته قابل ذکر است که نتایج تحقیق و پژوهش بالا در باب عبارت هنر و گردشگری,بطور کلی به مختصات زمانی ی یک قرن اخیر می‌پردازد چه اینکه در سالهای اخیر شاهد تلاشهای کشورهایی هستیم که برای توسعه ی هنر و گردشگری

در جامعه اشان قدمهایی نو برداشته اند از آن جمله میتوان به:

برگزاری پنجمین نمایشگاه بین‌المللی هنر مالزی در سال ۲۰۱۱ اشاره کرد

که به جاست تا بخشی از سخنرانی دکتر ین ین وزیر گردشگری مالزی را در اینج بیاوریم وی در این مراسم با اشاره به این نکته که اکنون این وزارتخانه به هنر

به عنوان یک محصول گردشگری نگاه میکند گفت:«آرت توریسم»از قرن نوزدهم

به عنوان یکی از طرح های گردشگری در جهان مطرح بوده .مردم به رم,فلورانس

یا به سایر کشورهای اروپایی می‌رفتند برای دیدار از آثار هنری و تجربه‌های

زیادی از فرهنگ غربی دارند اما در مورد شرق هنرمندان به همان نسبت

موقعیت های خوبی دارند اما در یکجا به عنوان یک مجموعه گرد نیامده تا به عنوان یک جاذبه ,مردم سفر کنند تا آن را ببینند اما در مالزی با نفوذ چند فرهنگ

چینی,هندی و مالایی پیشینه ی قویی در توسعه هنر داریم

تأثیری که بانوی قطر در دنیای هنر گذاشت و به موازات آن بر گردشگری کشورش(قطر).بانو المیاسه بنت حمد بن خلیفه ال ثانی خواهر دوم امیر قطر که

مسئول اداره ی موزه های این کشور است سالانه یک میلیارد دلار در

بازار هنر دنیا تزریق می‌کند .وی در سال ۲۰۱۲ پس از خرید یک تابلو به

قیمت ۲۵۰ هزار دلار ,جنجالی به راه انداخت و به تأکید روزنامه انگلیسی آرت ریویو,موفق شد تا در سال۲۰۱۳ اسامی مهمی را پشت سر بگذارد و از جمله موثرترین افراد در دنیای هنر شود

موزه هنر معاصر و نمایشگاه موکیپ از جاذبه های هنری شنزن چین است

که توسط شرکت اتریشی کوپ هیملب در شنزن چین طراحی شده ,این مرکز اطلاعات مدرن و پیچیده از دو بخش تشکیل شده موزه هنر معاصر

موکا و نمایشگاه برنامه‌ریزی پی ای و شامل راه حل‌های نوآورانه از طریق

مفاهیم ساخت و سیستم‌های ساختمانی زیست محیطی می‌باشد .ساختار

این موزه یکی از برترین جاذبه های گردشگری چین و جاذبه های هنری

شنزن به شمار می رود.از دیگر بناهای معاصر در دنیای هنر موزه ی

هنر ملی چین است به سال ۱۹۶۲.

از این دست مثالها در دنیای معاصر هنر شرق بسیارند .البته در سالهای

اخیر همراه با معرفی و رشد مدیاهای جدید در هنر (ویدئو آرت,پرفورمنس,هنرهای مشارکتی,هنرهای مکان محور وغیره...)هنر در

معنای خاص تلاش بیشتری برای بست مفهوم خود در عام جامعه کرده است

اما اگر این دست از رویدادهای هنری همراه با برنامه‌ریزی قبلی

و بر اساس سیاست‌های از

 

پیش تعریف شده نباشد,همگی رویدادهایی زود گذر و فرار خواهند بود

و زمینه‌ساز بستر مناسبی برای رشد هنر خاص و به طبع آن گردشگریش

نخواهد بود . پس پیگیری , برنامه‌ریزی , مستمر بودن و هدف مند بودن

رویدادهای هنری مسائل مهمی هستند که باید مورد توجه کشورهایی که

هنوز از تعاریف (هنر عام و گردشگری ابزاری)-(هنر عام و گردشگری صنعتی) استفاده میکنند ,قرار بگیرد.

امروزه همراه با پیشرفت تکنولوژی و فراوانی در قابل دسترس بودن فضاهای

مجازی امکانات شایسته ای در اختیار همه ی کشور هاست تا با

سرعت بیشتری اقدام به تبلیغ هنر و جاذبه های هنری کشورشان و در کنارش ترغیب گردشگران برای بازدید از کشورشان بکنند.

نادیده گرفتن نتایج منفی ای که حاصل سطحی نگری به مقوله ی هنر

و گردشگری یا همان آٰرت توریسم است آنچنان بار مخربی را با خود به بار می‌آورد

که حتی با صرفنظر از منافع اقتصادی ,فرهنگی,سیاسی و اجتماعی که می‌تواند

داشته باشد عواقبی مانند کم‌رنگ شدن و حتی پاک شدن مختصات مکانی یک

کشور,فرهنگ آن کشور و تمام آنچه که آن کشور از گذشته تا به حال در خود حفظ کرده از اذهان عمومی جوامع دیگر را به بار می آورد.

ایران از حوزه ی هنر و گردشگری:خوب

با صرف نظر از اینکه مسئوولان و سیاست گذاران حوزه ی گردشگری تا

.چه حد موفق در حفظ و شناساندن هنرهای بومی ایران به جهان بوده‌اند

با صرف نظر از اینکه مسئوولان و سیاست گذاران حوزه ی گردشگری تا

چه حد موفق در حفظ و شناساندن جغرافیای طبیعی و بومی ایران به .جهان بوده‌اند

با صرف نظر از اینکه مسئوولان و سیاست گذاران حوزه ی گردشگری تا

چه حد موفق در حفظ و شناساندن آثار باستانی و تاریخی ایران به .جهان بوده‌اند

با صرف نظر از اینکه مسئوولان و سیاست گذاران حوزه ی گردشگری تا

چه حد موفق در حفظ و شناساندن شایسته آداب و فرهنگ مردم ایران به جهان بوده‌اند.به سراغ واژه ی هنر و گردشگری در ایران می‌رویم و اولین مکان یا

قطبی که از پس جمله ی قبل می‌آید موزه ی هنرهای معاصر ایران است.

موزه ی معاصر هر کشوری میتواند یکی از مراکز مهم گردشگری همان کشور باشد

و آینه ایست از جامعه ,فرهنگ و رویدادهایی

.اجتماعی و سیاسی معاصر آن کشور البته با گفتمان هنر معاصر

حال از موزه ی هنرهای معاصر ایران بیشتر انتظار آن می‌رود که قطبی

توانمند برای بازتاب هنر معاصر ایران باشد که هنر معاصر ایران بیشتر در قالب یک تفکر میگنجد تا شیئیت صرف و این هنر مفهومی است

که بیشترین وزن هنر را در مختصات زمانی ی حال هنر به خود اختصاص داده.

پس موزه ی هنرهای معاصر کاربردی بسیار فراتر از یک مکان نمایشی دارد

و باید کاربری ای تحت عنوان خودش داشته باشد و فضایی باشد برای

گفتمان و بازتاب تفکرهای پیشا و پسا گفتمانی آن جامعه با زبان هنر.

هر چند که آثار هنرمندان معاصر ایران در سالهای اخیر با استقبال زیادی

از طرف جامعه ی هنری جهان مواجه شده اما نمایش و ارائه ی این آثار

بیشتر در کشورهای دیگر بوده و در خدمت هنر و گردشگری کشور میزبان. از جمله این نمایشگاه ها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

در اولین حراج کریستی که در ماه مه ‌سال ۲۰۰۵ که در دبی برگزار شد، تابلویی از فرهاد مشیری و عکسی از شیرین نشاط هر کدام با قیمت چهل‌هزار دلار رکورددار فروش آثار ایرانی بودند. 
در دومین حراج در فوریه سال ۲۰۰۶، آثار هنری محمد احصایی خوشنویس، پرویز تناولی مجسمه ساز و فرهاد مشیری نقاش و طراح، با فروش ۱۰۲‌هزار دلاریشان در مجموع، رکورد تاریخ فروش آثار هنری ایرانی را در دنیا شکستند. در سومین حراج کریستی که در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۸ برگزار شد، فرهاد مشیری بعد از احمد مصطفی هنرمند مصری بیشترین قیمت را برای اثر هنری‌اش به دست آورد. تابلوی مشیری به مبلغی بیش از ۷ برابر برآورد اولیه چکش خورد و به قیمت ششصد‌هزار دلار به فروش رسید. حراج چهارم آثار ایرانی به رکورد قابل توجه ۵/۲ میلیون دلاری دست یافتند و ایرانی‌ها در صدر کریستی چهارم ایستادند. در این حراج، شش اثر ایرانی در میان هفت اثر نخست این حراج از نظر قیمت قرار داشتند. 
«پرسپولیس» ساخته پرویز تناولی مجسمه ساز ایرانی توانست با رکورد بی‌سابقه دو میلیون و ۵۰۰‌هزار دلاری به عنوان گران‌قیمت‌ترین اثر این دوره از حراج کریستی در دبی به فروش برسد که در تاریخ حراج کریستی در خاورمیانه نیز رکوردی بی‌سابقه است. خریداران آثار ایرانی و هندی این فروش، عموما به صورت تلفنی از نیویورک، لندن، میلان، پاریس، ژنو و... بودند، اما ۹۵‌درصد فروش آثار عرب‌ها حضوری انجام شد. طبق آمار خانه حراج کریستی، ۷۷‌درصد از خریداران این حراجی از خاورمیانه و ایران ، ۱۷‌درصد از اروپا و انگلیس و ۶‌درصد از آمریکا بوده‌اند. 
در پنجمین حراج کریستی در ۲۸ اکتبر ۲۰۰۸، در بخش هنر بین‌الملل مدرن و معاصر، تابلو خط محمد احصایی با بالاترین رقم فروش در پنجمین حراج آثار هنری کریستی دبی، به قیمت ۴۸۲‌هزار و ۵۰۰ دلار فروخته شد. 
از دیگر موارد,آثار هنری هنرمندان ایرانی در بخش هنرهای تجسمی هشتمین دوره رویداد بزرگ آثار هنرهای تجسمی منطقه جنوب شرق آسیا در کنار آثار 30 کشور جهان به نمایش درآمد.

آیین گشایش هشتمین دوره رویداد بزرگ آثار هنرهای تجسمی منطقه جنوب شرق آسیا(ART EXPO MALAYSIA 2014) با ارائه آثار هنرمندان ایران همراه با 30 کشور دنیا در محل مرکز نمایشگاهی  MATRDE شهر کوالالامپور برگزار شد.

۲۰۱۴از مثالهای دیگر حراج هنر معاصر ساتبیز دوحه است که با رقم 8 میلیون دلار به کار خود پایان داد. هنرمندان ایرانی توانستند رکوردهای قابل توجهی را به نام خود ثبت کنند. .

علی بنی صدردر جایگاه چهارم با فروش تابلو "تعقیب" به قیمت 557 هزار دلار از جمله هنرمندان حاضر در این اکسپو بود. بنی صدر در حالی این رکورد را به دست آورد که قیمت پایه اثر او 180 تا 250 هزاردلار تعیین شده بود و به 2 برابر قیمت فروش رفت که هیجان خاصی را به حراج ساتبیز دوحه بخشید.

در این حراج که 53 اثر چکش خورد هنرمندان ایرانی در جایگاه بالا فروش حراج قرار گرفتند. شیرین نشاط در جایگاه هشتم ساتبیز دوحه قرار گرفت و ویدئوآرت "گذرگاه" او به مبلغ 269 هزار دلار فروش رفت. دیگر ویدئو نشاط ، "طوبا" 31 هزار و دویست و پنجاه دلار چکش خورد.

رکوردهای 10 تا 12 این حراج هم به هنرمندان ایرانی منیر فرمانفرمائیان ، حسین زنده رودی و فرهاد مشیری تعلق گرفت.

تابلو "سه برادر" منیر فرمانفرمائیان هم از شگفتی‌سازان حراج شب گذشته ساتبیز بود که 233 هزار دلار چکش خورد که دو برابر قیمت پایه اثر این هنرمند بود. تابلو "بدون عنوان" حسین زنده رودی 221 هزار دلار فروش رفت. این در حالی است که اثر "رنگ‌ها" این هنرمند در حراج به فروش نرفت.

" 9NMR1 " فرهاد مشیری نیز در این حراج تابلو را ارائه کرد که به مبلغ 161 هزار دلار چکش خورد و دیگر اثر این هنرمند از مجموعه "کوزه‌ها" نیز 46 هزار و هشتصد

..و هفتاد پنج دلار فروش رفت.

اثر "موج آبی" نصرالله افجه ای در این دوره از حراج ساتبیز، 87 هزار و پانصد دلار، هدیه شفیع 50 هزار دلار و اثری از بهمن محصص نیز به مبلغ 25 هزار دلار فروش رفت تا بیانگر این موضوع باشد که هنر ایران در سطح منطقه در جایگاه نخست و

در سطح دنیا نیز به جایگاه رفیعی رسیده است

این مثالها تنها بخش کوچکی از اکسپوهایی است از آثار هنرمندان ایرانی, که ارائه و نمایش آثارشان در خارج از کشور اتفاق می افتد.

پس شایسته است سر شاخه ی این منفعت بی پایان را به سمت کشور

خودمان برگردانیم و با برنامه‌ای مدون سود سرشار از ارائه و نمایش این آثار را

عایدی ای برای کشورمان,فرهنگمان و جامعه امان کنیم, در اینحالت است که هنر به زبان اقتصاد که زبانی ملموس تر و قابل فهم تر برای عام جامعه است لب به سخن میگشاید و خود(هنر) چیستی, چرايی و چگونگی اش توضیح ,تشریح وتجزیه

میکند و این امر خود میتواند سرآغازی شود که عام جامعه کم کم وارد فضای هنر خاص شوند و این بار ,بار این وظیفه را از

دوش روشنفکران بر میدارد که این خود بسیار شایسته است چرا که

درک هنر از پس فیلتر روشنفکران برای عام جامعه بسیار سنگین خواهد بود و

.گاهی اوقات هم کسالت آور

اکسپوهای بزرگ و کوچک هنری ای که در سالهای اخیر در شهرهای بزرگ

ایران برپا شد فارغ از موفقیت یا عدم موفقیتشان ,قدمهایی است شایسته تا زیر بنا

و هسته ی اصلی هنر خاص و گردشگری ابزاری در ایران چیده شود

اما این زیر بنا در صورتی مفید واقع می‌شود که بنای ای که بر روی آن

ساخته می‌شود با همکاری و همراهی هنرمندان, روشنفکران, ارگانهای

اجرائی و جامعه فرم و کمپوزیسیون نهایی ی خود را بیافریند.

خوشبختانه ایران تمام امکانات و مصالح بنیادین مورد نیاز برای ساخت بنای

آرت توریسم را در خود دارد چه از آثار هنری قابل بحث و تأمل در سطح جهان

چه هنرمندان معاصر به نام در سطح بین‌المللی ,چه روشنفکران و مفسرران , چه

غنایی که در پیشینه و فرهنگمان داریم و چه حتی در روحیه ی خلاقانه ای که از خصایص بارز و کلی ایرانی ها است همگی از جمله مواردی هستند

مهم و پایه‌ای برای سامان بخشیدن به هنر و گردشگری ایران.

از جمله مثالهای که در این باب میگنجد و قابل ذکر برای مقوله بالا

است میتوان به چند دوره اکسپویی که در گالری لاله در تهران با عنوان نمایشگاه فروش آثار چند نسل هنرمندان معاصر ایران) برگزار شد)

اشاره کرد.,

گالری لاله در طول برگزاری این اکسپوها شاهد حضور و مشارکت اقتصادی عام

جامعه علاوه بر هنرمندان و روشنفکران بود.پایه قیمت تا سقف شش میلیون

ریال و آثاری از هنرمندان پیشکسوت در کنار هنرمندان جوان و به نام از هفت دهه

و طبعاً ارائه آثاری در خور توجه, از جمله دلایلی بودند که باعث شد

تا جامعه در سطح عام هم از این رویداد استقبال کند و حتی مشارکت اقتصادی هم داشته باشند,طوری که در همان ساعات اولیه ی افتتاحیه ی سومین

دوره در سال۱۳۹۲ش ,تعداد هشتاد و شش اثر به فروش رفت.

تعداد آثار به فروش رفته در این اکسپو و رویدادهایی از این دست ,پیامی

رسا را برای هنرمندان ,روشنفکران و سیاست گذاران در حوزه گردشگری

به همراه دارد آن پیام چیزی نیست جز علاقه‌مندی و اعلام حضور و مشارکت

عام جامعه در هنر و رویدادهای هنری که در نهایت همین رویدادها و میزان استقبال از آن‌ها خود بخش بزرگی از جاذبه های گردشگری است.

هر چند راه طولانی ای در پیش روست برای بیرون رفت از وضعیت کنونی

آرت توریسم در ایران اما با توجه به مطالبی که در بالا بدان اشاره شد و با وجود این راه طولانی , مسیر ,هموارتر خواهد بود ,چرا که در رابطه دو سویه ی هنر با گردشگری در ایران,این هنر در معنای خاص است که با سخاوت مندی کانالهای زیادی از یک سو به جامعه برای بالا بردن سواد بصری و هنری جامعه ,و از سویی دیگر کانالهایی به کشورهای دیگر جهان زده

تا جوامع دیگر را از غنای هنر ایران مطلع سازد و در ادامه جذب گردشگر ,

کند.

حال نوبت گردشگری است تا با دیدگاهی ابزاری در خدمت هنر ,فرهنگ, سیاست و کل یک جامعه قرار گیرد و باعث رونق در اقتصاد

هنر شود بی‌شک پویایی اقتصاد در این بخش , سر منشاء فرهنگ و

هنر و شادابی یک جامعه را تغذیه میکند و مسیری فراخ تر را برای بسط هنر در

سطح کل جامعه فراهم میسازد.

در نتیجه گردشگری برای نیل به مقاصد بالا باید دچار یک دگردیسی از

صنعت گردشگری به ابزار گردشگری شود ,چرا که صنعت بیشتر در خدمت مجموعه خودش و زیر مجموعه هایش فعالیت میکند و توان و کاربری

آن را ندارد که یک کل را زیر پوشش خود در آورد.

فارغ از اینکه ابتکار عمل به چه کسانی باید تعلق بگیرد ,آنچه مهم است توجه

وافر به هنر در گردشگری است نه هنر برای گردشگری , چرا که هنر

در این شرایط(هنر فرمایشی , پر‌رنگ و لعاب و دکوراتیو محض و غیره) از مسیر اصلی ی خود خارج می‌شود و به شکل فرمایشی یا اگزوتیک گرایی افراطی در می‌آید

که این خود شرایط مرگ بخش بزرگی از هنر در یک جامعه را فراهم میکند .

پس امید آ ن می‌رود تا با تحقیقی علمی و همه جانبه و با در نظر گرفتن

جایگاه هنر معاصر ایران در سطح جهانی و ارج نهادن به هنر غیر وابسته

اقدام به ترسیم راه جدید برای هنر و گردشگری برای کشور عزیزمان ,ایران ,بکنیم

منتشر شده در فصلنامه آموزشی-پژوهشی-تحلیلی ‌پژوهش هنر-شماره ۸-صفه بیست و پنج تا سی