Reportage of self-instructed Artists in Laleh Art Gallery
گزارشی ار نمایشگاه هنرمندان خود آموخته در گالری لاله
ااین بار بنایگالری لاله از ۱۴ آذر میزبان آثار هنرمندان خود آموخته به کیوریتوری مرتضی زاهدی است. از جمله این هنرمندان میتوان از مکرمه قنبری، حسن حاضر مشار، داود کوچکی، علیخان عبدالهی، سلیم کرمی، ذبیح ا.. محمدی، امیر کمند، محسن رمزی، شهین بارور، تاج سرجعفری، صغری عبدالهی، اعظم فخرجلالی و محمدآریایی نام برد.
مدیاهای گوناگونی از نقاشی از حجم و کلاژتابلوهایی که با کوکهای سیاه رنگ بسیار ظریف و هوشمندانه بر روی بافتی از الیاف پارچه، از مدیای کلاژ در حال تغییر به مدیای نقاشی است، درختانی که به رنگهای متنوع و براق خودکار بر روی کاغذ باز تعریفی جدید از خود داشتند. مشت زنی که به صداقت فرم در قالب یک مجسمه اذعان داشت. تابلوهایی که صحنههایی از شاهنامه را تصویر سازی کرده بودند و تابلوهایی که صحنههایی از تعزیه را به تصویر کشیده بودند، گویی نقاشیها و تصویرگریها دچار دگر دیسی در مدیا بودند از تصویرگری به نمایش و بالعکس.
حجمهایی از سر زنان، از حیوان و ارههای دورو، از شیرهایی در سایزهایی بزرگ و کوچک، از درختی که از پسماندهای الکتریکی جان گرفته بود و از مناظر شهری که در روی بافتهای مختلف به تصویر درآمده است. همه و همهٔ این آثار یک وجه مشترک بسیار قوی در خود داشتند و آن صداقت و صراحتی بود در بیان و اجرا در ذات خود.
نقاشیها و مجسمههایی که گویی گفتمانی در سطح بنیادین دارند و به دور از زیاده گویی، صراحتی بیبدیل در انتقال پیام دارند. مدیاهایی که به دور از هیچ تزئینات اضافی به صورتی کاملاً هدفمند سیاستهای خود را اعلام میدارند و قبل از هر چیزی یاد آور این مهم به مخاطبان خود میشوند که: هنرمندان خالق این آثار بیش از آنکه جزئی از یک جامعه د ر مفهوم عام خود باشند، عناصر غالب برای شکل گیری یک جامعه در سطحی عمیقتر هستند و عملکردشان شبیه به مغز متفکر یک کل است.
متریالهای این آثار از مصالح ابتدائی و دم دستی برای واژهپردازی سود میجوید، چرا که پیامی بسیار ساده برای مخاطب دارد و آن این است (رجوع به گذشته برای آینده ضروری است). و این هم راستایی چرایی و چگونگی خلق اثر امکان بیشتری را برای درک مخاطبانش حال از هر گروه فکری، فراهم میسازد.
در ابتدا شاید قرابت و نزدیکیای در ارتباط بینابین آثار حس نشود، اما با تأملی بیشتر در گالری، گویی مدیاهای متفاوت در هر لحظهای جزئی از یک کل میشوند و هرکدام در نقشهای متفاوت در هر لحظهای جزئی از یک کل میشوند، جزئی از یک فرد، جزئی از یک خانه، جزئی از یک جامعه و...
اجراها در این آثار به مخاطبان خود یادآوری میشوند که خالقان این آثار به شکلی کاملاً هدفمند و آگاهانه دست به آفرینش هر جزئی زدهاند، آثاری که آنچنان پتانسیلی را در خود ذخیره کردهاند که هم مستعد برای تکخوانی هستند و هم همخوانی و جالب آنکه همهٔ آواها با هم بیهیچ تناقض شکنندهای یک گشتالت پیوسته را میسازد، آنچنان منسجم که شاید این سوأل در ذهن هر مخاطبی پیش بیاید که آیا این هنرمندان در پروسه خلق آثارشان در ارتباطی تنگاتنگ با هم بودهاند؟
درختانی که کادر را شکافتهاند با کمپوزیسیونهایی که کمتر دیده شده، مجسمههایی که اعلانی جدید از محیط به مخاطب ارائه میدهند، حجمهایی که فضا را دیگرگونه میشکافند و تعریفی جدید از اسطورهها میدهند. هنرمندانی که گذشته را به زبان معاصر باز آفرینی میکنند و نه بازخوانی، گویی زمان پوست میاندازد و پوستهٔ قدیمی خود را تجزیه میکند تا متریالی باشد برای آینده. آثار این دست از هنرمندان در عین سادگی آنچنان پیحیده است که برای درک آن نیاز است ابتدا نظری البته همراه با تأمل داشته باشیم به پیشینهٔ خود نه بلکه پیشینهٔ بشریت، باید از سر خط شروع کنیم و با قدمهایی عمیقتر به جلو برویم تا بتوانیم در نهایت به عنصر درونی این آثار واقف شویم، چرا که این آثار از قدمت و معاصریت توامان برخوردارند و این دوزمانی را فقط یک هنرمند ناییف میتواند به این ظرافت با هم درآمیزد و به هم پیوند بزند و در نهایت حاصل آن را بیهیچ تکلفی به نمایش بگذارد.
هنرمندانی که از ایده تا اجرا تماماً مستقل عمل میکنند، مستقل از ماشین زمان، مستقل از ماشین جامعه، مستقل از ماشین آرمانها، اما حاصل نهایی راوی همه این عناصر است. گویی هنرمند همه تن نهاد میشوند نهادی که در ذات خود هیچ چارچوبی ندارد اما گویی جدال درونی ناییفها فراتر از جنگ id و ابرمن میرود و با آفرینش اثر هنری اوج ابراز خویشتن یک هنرمند را به نمایش میگذارد، نمایش از سازگاری جزئی با کل جزئی که به تنهایی توان آن را دارد که تعریفی از کل را ارائه دهد.
و بالاخره، آثاری که قدرت فهم پذیری بالایی برای هر جامعه از هر سنی را دارد و هر مخاطبی به اندازه کاسهٔ فهم خود از آن سیراب میشود. هنری که آنجنان مستقل است که پیرو هیچ سیستم و نظامی نیست و آن را در هیچ چارچوبی نمیتوان گنجاند. هنر ناییف و هنرمندان ناییف برای همه اعصار و همه جوامع بستری یکپارچه برای گفتوگو فراهم میکنند، بستری از جوهرهٔ هنر که مختص به انسان است.
فاطمه بهمن سیاهمر