note of Baktash Sarang's Exhibition in Ab_anbar Gallery
یادداشتی از نمایشگاه بکتاش سارنگ در گالری آب انبار
در مهر ماه 1397مجموعه آثار بکتاش سارنگ با عنوان ٬٬ انفرادی٬٬ در گالری آب انبار به نمایش در آمد که مجموعه ای از طراحی، ماکت سازی، اینستالیشن و مجسمه سازی بود. ماکت هایی که با اجرا های دقیق و با بهره گیری از متریال های دم دستی و با انتخاب رنگ های محدود، تاکیدی چند باره بر لزوم اجرای خودشان در اِشل واقعی و کاربردیشان دارند. در نگاه اول تمامی ماکت ها اصرار بر وجوه کاربردی خودشان در بستر اجتماعشان دارند، اما با نگاهی عمیق تر و دنبال کردن پیچ و خم ها و حفره های اجزاءِ هر کدامشان شائبه ای از بیراهگی و بی کارگی در ذهن کنجکاو مخاطب ایجاد می شود. این همان شائبه ای است که در تمام طول تماشای مجموعه آثار نمود های پر رنگ و کم رنگ تری پیدا می کند، اما وجهی است که در تمام لحظات چسبندگی خود به ذهن مخاطب را حفظ می کند. گویی ماکتها با محاسبه ای بسیار دقیق و با در نظر گرفتن تمامی وجوه کاربردیشان از پیش و با نقشه ای دقیق بیلان کاری کل مجموعه را واگویی می کند. سارنگ نقشه های دقیق و مهندسی بناها و ساخته هارا با نوعی از احساس طراحی در می آمیزد و نقشه های ساختمانی و سازه ای را از بُعد گزارشی در آورده و به وجوه دیگر می برد. گاهی نقشه ای که انتظارش می رفت که فقط وجه نقطه گذاری و جا گذاری را داشته باشد نوعی از حس شمایل گذاری را به خود می گیرد.تغییر هویت نقشه ها با حفظ وجه ظاهریشان یکی از جادو های سارنگ به شمار می رود. نقشه هایی که در نگاهی سَرسَری فقط نقشه هستند اما حسی از زمان و مکان را با واقعه ای که پیش تر یا بعد تر در آن اتفاق افتاده یا خواهد افتاد ادغام می کنند. در جایی دیگر پرتره های سارنگ هم دور از دستخوش تغییرات هویتی نمی مانند. پرتره هایی که خالی از احساس می شوند. خطوط و نقاطی که در تلاشند تا نقشه ای از یک بنا به نام جمجمه را ارائه دهند. نقشه هایی که به تو می نگرند و گاهی دیده می دزدند. جادوی سارنگ در هویت زدایی از عناصری که ما پیشتر می شناختیم و تغییر هویت عناصری دیگر است. جادویی اَکت و اجرای آن از دیده مخاطب پنهان است، و فقط نمایشی از آنچه که بوده و شده را قاب می کند و نمایش می دهد. اما داستان این جادو به همین جا ختم نمی شود و هنرمند معجون های ناآشنای خود را با هم ادغام می کند و از هم در آمیختن این عناصر تعریفی از اجتماع و شهر سارنگ ساخته را می دهند. شهرهایی که دیگر نمی دانی در آن خانه هایی برای زندگی است، یا فیگور هایی که نمی دانی در هم زیستی با هم به دنبال مفهوم انسانی هستند ، یا سازه هایی هستند که در فیگورهایی به شکل آدمی می زییند و چون موجوداتی ناشناخته سعی در تکامل تدریجی خویشتن دارند. گویی سازه هایی هوشمند هستند که در جهت بقا خویشتن ورق ها را از نو بُر زده اند و طرحی دیگر در انداخته اند. گویی کالبد انسانی را برای زیستشان گزیده تر دانسته اند و شهری از بناهای انسانی طرح ریزی کرده اند.و در همین حین ترسی بسیار ملموس اما فرا واقعی را برای مخاطبان آثارش به ارمغان می آورد. هنرمند با ساده ترین ابزار و آشنا ترین فرم ها هویت زمان را هم زیر و زبر می کند. ماکت هایی در نگاه اول پیش طرحی از کشتی ها، زیر دریایی ها، ساختمان ها و ابزار هایی که متعلق به گذشته اند اما با گذراندن وقت بیشتری در مقابل آثار شاید به سازه های هوشمندی مواجه می شوی که پرچم داران از آن خودسازی، انسان ها و جوامعشان هستند. این است بازی سارنگ بازی با هویت ها.